سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.::آخرین اخبار شیعه::.

تولد و رشد حضرت ابوالفضل

تولد و رشد حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
قبل از اینکه به ولادت و رشد حضرت ابوالفضل بپردازیم بهتر است سخنی کوتاه از ریشه های گرانقدر ایشان داشته باشیم.

پدر
(( پدر بزرگوار حضرت عباس (علیه السلام) امیرالمومنین، وصی رسول خدا (صلی ا لله علیه وآله) در مدینه علم نبوت، اولین ایمان آورنده به پروردگار و مصدق رسولش، همسر دخت گرامیش، هم پایه هارون برای موسی نزد حضرت ختمی مرتبت قهرمان اسلام و نخستین مدافع کلمه توحید است که برای گسترش رسالت اسلامی و تحقق اهداف بزرگ آن با نزدیکان و بیگانگان جنگید.
تمام فضیلتهای دنیا در برابر عظمت او ناچیزند و در فضیلت و عمل، کسی را یارای منافسه با او نیست. مسلمانان به اجماع او را پس از پیامبر اکرم (صلی ا لله علیه وآله) داناترین، فقیه ترین و فرزانه ترین کس می دانند. آوازه بزرگیش در همه جهان پیچیده است و دیگر نیازی به تعریف و توصیف ندارد.
عباس را همین سرافرازی و سربلندی بس، که برخاسته از درخت امامت و برادر دو سبط پیامبر اکرم (صلی ا لله علیه وآله) است.))1

مادر
« مادر گرامی و بزرگوار ابوالفضل العباس (علیه السلام) بانوی پاک، فاطمه دخت حزام بن خالد است.
پدرش حزام از استوانه‌های شرافت در میان عرب بشمار می‌رفت و در بخشش ،

مهمان‌نوازی ، دلاوری و رادمردی مشهور بود . خاندان این بانو از خاندانهای ریشه دار و جلیل القدر بود که به دلیری و دستگیری معروف بودند .»1
« گویند همان روز که پای در خانه مولا ( علیه‌السلام ) گذاشت ، حسنین هر دو مریض بوده و در بستر افتاده بودند . اما عروس تازة ابوطالب ( السلام علیها ) به محض آنکه وارد خانه شد ،‌خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت .» 2
« چنانکه گفته می‌شود خود نیز پس از چندی به مولا پیشنهاد داد که به جای فاطمه ،‌که اسم قبلی و اصلی او بوده ، او را امّ البنین صدا زند ، تا حسنین ( علیهما‌ السلام ) از ذکر نام اصلی او توسط مولا ( علیه السلام ) به یاد مادر خویش ، فاطمة زهرا ( السلام الله علیها ) نیفتاده و در نتیجه خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعی نگردد و رنج بی‌مادری آنها را آزار ندهد ! »3
این بانوی بزرگوار نزد مسلمانان جایگاهی ویژه دارد و بسیاری از آنان معتقدند که او را نزد خداوند منزلتی والا است و اگر دردمندی او را به درگاه حضرت باری تعالی شفیع و واسط قرار دهد ، غم و اندوهش برطرف خواهد شد . لذا به هنگام سختیها و درماندگیها ، این مادر فداکار را شفیع خود قرار می‌دهند . البته بسیار هم طبیعی است که امّ‌ البنین
( السلام علیها ) نزد پروردگار مقرّب باشد ، زیرا وی فرزندان و پاره‌های جگر خود را خالصانه در راه خدا و استواری دین حق تقدیم داشته است .
ازدواج امّ البنین با حضرتش بعد از شهادت صدّیقه کبری ( السلام الله علیها ) صورت گرفته است . زیرا تا فاطمه (‌السلام الله علیها ) زنده بود خداوند ازدواج با دیگر زنان را بر امیرالمؤمنین ( علیه‌السلام ) حرام نموده بود .
« در فرزندان امّ البنین ( السلام علیها ) اول از همه ، قمر بنی هاشم ( علیه‌السلام ) متولد گردید و بعد به ترتیب : عبدالله و جعفر و عثمان گام به جهان هستی گذاشتند . فرزندان
امّ البنین همگی در زمین کربلا شهید شدند و نسل امّ البنین ( السلام علیها ) از طریق عبیدالله بن قمر بنی هاشم بسیار می‌باشند .»1


مشاهده تولد و رشد حضرت ابوالفضل

داستانی از حضرت ابوالفضل

پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (السلام ا لله علیها) امیرالمومنین علی بن ابی طالب، برادرش عقیل را فرا خواند و از او خواست برایش همسری از تبار دلاوران برگزیند تا پسری دلیر برای مولا به ارمغان آورد که سالار شهیدان حسین بن علی (علیه السلام) را در کربلا یاری کند.
(( عقیل، ام البنین کلابیه (السلام علیها) را برای حضرت علی (علیه السلام) برگزید که قبیله و خاندانش، بنی کلاب در شجاعت بی مانند بودند. بنی کلاب از حیث شجاعت و دلاوری در میان عرب زبانزد بودند. حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگاری نزد پدر ام البنین (السلام علیها) فرستاد. پدر، خشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر شتافت و او نیز با سربلندی و افتخار پاسخ مثبت داد و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان علی بن ابی طالب (علیه السلام) برقرار شد. امام (علیه السلام) در همسرش عقلی سترگ، ایمانی استوار، آدابی والا و صفاتی نیکو مشاهده کرد و او را گرامی داشت و از صمیم قلب در حفظ حرمت او کوشید.))
ام البنین (السلام علیها) فرزندان دخت گرامی رسول اکرم را بر فرزندان خود که نمونه های والای کمال بودند مقدم می داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می کرد.
به عقیده شیعه و اندیشمندان اسلامی پس از رسول اکرم (صلی ا لله علیه و آله) و معصومین (علیه السلام) حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) یکی از عالمترین،فقیه ترین، عارف ترین، فرزانه ترین، شجاع ترین و سخاوتمندترین افرادی است که تاریخ اسلام بلکه تاریخ جهان، به خود دیده است. ایشان پدر تمام فضایل انسانیت و کمال بوده است.


مشاهده داستانی از حضرت ابوالفضل

مرحمت حضرت ابو الفضل

مرحمت حضرت ابو الفضل

نخی به پول می‌بندیم و در ضریح می‌اندازیم. بدین وسیله نذر تو ادا می‌شود و حضرت اگر خواست پول را به ما می‌دهد. قبول کرد، پول را با نخ در ضریح انداختیم ولی هر چه کشیدم نخ بیرون نیامد، نزدیک بود نخ پاره شود، گفتم: آقا جان؛ (پول مال شماست ولی نخ مال ماست) پول را نمی‌دهی، نخ را بده، پس نخ را کشیده بدون پول بیرون آوردیم و از حرم خارج شدیم.


مشاهده مرحمت حضرت ابو الفضل

چند تصویر از ولادت سومین اختر تلبناک آسمان امامت و ولایت

 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 
 تصاویر ویژه میلاد امام حسین ع 

مشاهده چند تصویر از ولادت سومین اختر تلبناک آسمان امامت و ولایت

میوه بهشتی(داستان واقعی)

میوه بهشتی

مرحوم مجلسی گوید: در بعضی از نوشته های اصحاب ما (امامیه) دیدم که به صورت مرسل از گروهی صحابه نقل شده که گفته‌اند:

پیامبر خدا وارد منزل فاطمه زهرا سلام الله علیها شد و فرمود: فاطمه! پدرت امروز مهمان توست.

فاطمه عرض کرد: پدرجان حسن و حسین از من خوردنی می خواهند، چیزی نمی یابم تا بخورند.

سپس پیامبر وارد شد و با علی و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام نشست، فاطمه متحیر بود نمی دانست چه کند.

پیامبر-که درود خدا برو باد- مدتی به آسمان نگاه کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای محمد، خدای علیّ اعلی سلامت می‌رساند و تو را به درود و اکرام خود ویژه داشته، می‌فرماید: به علی و فاطمه و حسن و حسین -علیهم السلام- بگو از میوه‌های بهشتی چه چیزی را دوست می‌دارند؟

پیامبر فرمود: ای علی، ای فاطمه، ای حسن و ای حسین پروردگار عزیز می‌داند که شما گرسنه‌اید، از میوه‌های بهشتی کدام را دوست دارید؟

آنان از روی شرم از پیامبر سکوت کرده، چیزی نگفتند. پس حسین علیه السلام (سکوت را شکسته) و عرض کرد: با اجازه شما! باباجان، و مادرجان، و با اجازه شما، برادرجان ای حسن، من (می خواهم) یکی از میوه های بهشتی را برگزینم.

همگی فرمودند: حسین جان هر چه می خواهی بگو که ما به آنچه تو برای ما برگزینی خرسندیم، حسین عرض کرد: ای رسول خدا به جبرئیل بگو: ما رطب تازه می خواهیم.

پیامبر فرمود: خدا این را می دانست، سپس (رو به فاطمه نموده) فرمود: فاطمه! برخیز و وارد آن اتاق شو و هر چه در آن بود بیاور.

جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای محمد، خدای علیّ اعلی سلامت می‌رساند و تو را به درود و اکرام خود ویژه داشته، می‌فرماید: به علی و فاطمه و حسن و حسین -علیهم السلام- بگو از میوه‌های بهشتی چه چیزی را دوست می‌دارند؟

فاطمه علیها السلام وارد شده دید طبقی بلورین با روپوش سبز بهشتی -که در آن رطب تازه است- با آنکه فصلش نبود در آنجا نهاده شده است. (آنرا برداشته نزد پیامبر آورد).

پیامبر-صلوات الله علیه- فرمود: فاطمه جان! این از کجا آمد؟

فاطمه همان جواب مریم را (که در قرآن مجید آمده است) داد و عرض کرد: از جانب خداست، همانا خدا هر که را بخواهد بی حساب روزی می دهد.

پیامبر برخاست و آن را گرفته پیش روی همه نهاد، سپس فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم، آنگاه دانه‌ای خرما برداشته در دهان حسین نهاد و فرمود "نوش جان و گوارایت ای حسین"

خرمای دیگری برداشت و آن را در دهان حسن نهاد و فرمود "نوش جان و گوارایت ای حسن". سومین خرما را برداشته در دهان فاطمه زهرا نهاد و فرمود: "نوش جان و گوارایت ای فاطمه زهرا".

سپس چهارمین خرما را برداشت و آن را در دهان علی نهاده، فرمود: "نوش جان و گوارایت ای علی". باز به علی خرمای دیگری داد و فرمود " نوش جان و گوارایت ای علی".

سپس شتابان از جا برخاست، بعد نشست.

چون چهارمین خرما را که برداشته و در دهان علی  نهادم، از جانب خداوند ندایی شنیدم که می‌گوید: نوش جان و گوارایت ای علی. من هم طبق ندای حق تعالی آن را گفتم

پس همگی از آن خرما خوردند همین که دست کشیدند و سیر شدند آن مائده آسمانی به آسمان برخاست (و ناپدید شد).

فاطمه عرض کرد: پدر جان امروز چیز عجیبی از شما دیدم، پیامبر فرمود: ای فاطمه! خرمایی که در دهان حسین نهادم و گفتم: گوارایت ای حسین، از این رو بود که شنیدم میکائیل و اسرافیل به او می‌گویند: گوارایت ای حسین. من نیز همچون آنان گفتم.

خرمای دوم را برداشته در دهان حسن نهادم، شنیدم جبرئیل و میکائیل به او می‌گویند: گوارایت ای حسن. من نیز مثل آنان گفتم.

خرمای سوم را که برداشته در دهان تو- ای فاطمه- نهادم، شنیدم حوریان بهشتی- در حالی که شادمان، از بلندای عوالم بهشتی بر ما اشراف داشتند- به تو می‌گویند: گوارایت باد، ای فاطمه، من نیز طبق آنان آنرا گفتم.

چون چهارمین خرما را که برداشته و در دهان علی  نهادم، از جانب خداوند ندایی شنیدم که می‌گوید: نوش جان و گوارایت ای علی. من هم طبق ندای حق تعالی آن را گفتم.

باز به علی خرمای دیگری دادم، دوباره ندای حق را شنیدم که می گوید: نوش جان و گوارایت ای علی.

سپس به خاطر گرامی داشت حضرت پروردگار (شتابان) برخاستم. پس شنیدم می فرماید: ای محمد! به عزت و جلالم سوگند اگر از هم اکنون تا روز قیامت، دانه دانه خرما به علی می دادی، من پیوسته به او می گفتم: نوش جان و گوارایت ای علی.

فرهنگ جامع سخنان امام حسین؛ ترجمه علی مؤیدی

    پیوند به :

• پیامبرانی که دست به دامن امام حسین شدند!

• یک نامه از امام حسین

• امام حسین از زبان پیامبر (از منابع اهل سنت)

• دانشمندان غیر مسلمان در محضر امام حسین

• اوضاع سیاسى و اجتماعى دوران امامت امام حسین


مشاهده میوه بهشتی(داستان واقعی)